
ناگفتههای فاطمه معتمدآریا/ از نپذیرفتن پیشنهاد علی حاتمی تا همکاری با کیارستمی
در سلسله نشستهای تاریخ شفاهی، موزه سینما اینبار میزبان فاطمه معتمدآریا بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون بود که این گفتگو بیش از ۳ ساعت به طول انجامید.
به گزارش ستاره ها و به نقل از روابط عمومی موزه سینما؛ فاطمه معتمدآریا با تبریک سال ۱۴۰۰ گفت:
امیدوارم سال جدید برای همه اتفاق های خوبی بیفتد ، همراه با سلامتی، آرامش و صلح برای همه مردم و به دور از بیماریها باشد و سینمای ایران مانند سالهای گذشته سینمای پرفروغی شود.
اولین حضور فاطمه معتمدآریا در عرصه بازیگری
یادم میآید تیرماه سال ۱۳۵۴ تصمیم گرفتم بازیگر شوم همان اندازه جدیت داشتم و برایم مهم بود که امروز حرفهام برایم مهم و جدی است.
حضور مستمر در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
در آن دوره با زنده یاد علیرضا توپچیان، فرشته صدرعرفایی،ایرج طهماسب، حمید جبلی، محمدعلی طالبی، حسن حسندوست، همایون اسعدیان همدوره بودیم اما دورههای قبل تر از ما افرادی از کانون برخاستند که امروز جزء اسطورههای فرهنگی جامعه هستند.
همچون زنده یاد عباس کیارستمی، علی اکبر صادقی، فرشید مثقالی، بهرام بیضایی، امیر نادری، ناصر تقوایی و …
ماجرای ازدواج و شوق کار
یادم میآید شب عروسیام سر تمرین «یک جفت کفش برای زهرا» بودم و خجالت می کشیدم به کارگردان بگویم می خواهم عروسی کنم .
سر تمرین به آقای شاه محمدلو گفتم می شود امروز زودتر بروم ، از من سوال کرد چرا و من گفتم میخواهم ازدواج کنم و ایشان گفت همین الان تعطیل میکنیم و همه باهم می آییم عروسی که جمعه تعطیل بود و من از شنبه دوباره برگشتم سرکار.
کرونا و وقفه در کار
تنها وقفه کاریام دوران کرونا بوده است، حتی زمانی که بچهام به دنیا آمد شب قبلش سرکار بودم که ۱۰ روز استراحت کردم و دوباره برگشتم.
ورود به سینما با «شهر موش ها»
معتمدآریا با بیان اینکه با فیلم«شهر موشها» وارد سینما شده است اما اولین بازی اش در فیلم «جدال » بوده است، گفت: در شهر موش ها صداپیشه نارنجی و خواهر عینکی بودم و این فیلم بازخورد خوبی داشت و بسیار موفق بود زیرا آدم های باتجربهای در این فیلم حضور داشتند.
فیلم «ناصرالدین شاه آکتور سینما»
یکی از مهمترین فیلمهای تاریخ سینمای ما «ناصرالدین شاه آکتور سینما» است زیرا مروری است از همه اتفاقاتی که در ۱۰۰ سال در سینمای ما افتاده است.
خودم بسیاری از صحنههای فیلم را می دیدم شگفت زده می شدم زیرا چیزی در حدود دو ساعت گریم این نقش طول میکشید و فیلمبرداری شروع می شد تا من گریمم تمام شود و برای قسمتهای مربوط به خودم جلوی دوربین میرفتم.
یادم میآید زمانی که در حال گریم بودم از صدای زنده یاد عزت الله انتظامی و هیجان آقای مخملباف به حیاط کاخ گلستان میآمدم تا ببینم چه کاری انجام میدهند. هرچه زمان از ساختن این فیلم می گذرد تازه نقش و نگارهای آن مشخص تر میشود.
ایفای نقش «دختر لر»
«دختر لر» فیلم محبوب پدرم بود و این فیلم را در سینما دیده بود و دیالوگهایش را می دانست و درباره این فیلم با ما خیلی صحبت کرده بود به همین دلیل وقتی به من گفتند میخواهیم این نقش را بازسازی کنی برای من مانند یک هدیه الهی بود.
فیلم مسافران را تازه تمام کرده بودم که بلافاصله دختر لر را بازی کردم. هر دو فیلم در جشنواره فیلم فجر شرکت کرده بود.
یادم می آید به من گفته بودند برای فیلم مسافران جایزه گرفتم در حالی که انتظار داشتم برای فیلم «ناصرالدین شاه» جایزه بگیرم.
در آن سالها فقط دو استاد وجود داشت زنده یاد حمید سمندریان در تئاتر و بهرام بیضایی در سینما. وقتی بهرام بیضایی میخواست فیلم مسافران را بسازد طبیعی بود که همه بازیگران سینمای ایران دوست داشتند با ایشان کار کنند.
فیلم«یکبار برای همیشه» و همکاری با سیروس الوند
چیزی درحدود یک ماه هر روز سیروس الوند فیلمنامه مینوشت و به من و زنده یاد خسرو شکیبایی میداد تمرین می کردیم و روز بعد سه صفحه و روز بعدش ۱۰ صفحه برای تمرین میآورد .
اینقدر در نوشتن بخشنده بود و عالی می نوشتند که ما نمیدانستیم بین این ۱۰ صفحه کدام بهتراست . خیلی مطالب زیبا و دیالوگ های بی نظیر داشت که نتیجه آن شد فیلم «یکبار برای همیشه».
زنده یاد خسرو شکیبایی موجود خولی منش و عاشق بازیگری که موجب شده بود ترکیب خوبی با فیلمبرداری آقای صبا داشته باشیم و من برای این فیلم سیمرغ گرفتم.
علاقه کودکان به «کلاه قرمزی»
کلاه قرمزی نسل به نسل میچرخد و ریتم و آوازهای عروسکها در جذاب شدن کلاه قرمزی بسیار تاثیر داشت تا آنجا که حتی کودکان امروزهم این فیلم را دوست دارند.
همکاری با رخشان بنی اعتماد
ویژگی مهم رخشان بنی اعتماد این است که قبل از اینکه فیلمی را بسازد اغلب مستند آنرا میسازد. تا حالا نشنیده ام که رخشان بنی اعتماد فیلمنامه ای را ۶ ماهه نوشته باشد؛ ۲ سال درباره موضوع تحقیق میکند که درباره فیلم های گیلانه و روسری آبی نیز به همین شکل بود.
در فیلم گیلانه که به تبعات جنگ پرداخته شده است من نقشی ۴۰ سال بزرگتر از خودم داشتم.
پشیمانی از عدم حضور در یک فیلم
خیر اما از یک کار که انجام ندادم، پشیمان هستم.در فیلم «مادر» زنده یاد علی حاتمی نقشی که اکرم محمدی بازی می کرد را به من پیشنهاد داده بود. برای این فیلم یک بچگی و غدی بدی کردم.
زمانیکه به دفتر زنده یاد علی حاتمی رفتم ایشان برایم درمورد نقش توضیح دادند و من گفتم حتما کار می کنم اما زمانیکه داشتم بلند می شدم گفتم می شود فیلمنامه را به من بدهید آقای حاتمی در ابتدا سکوت کرد و گفتند می گویم فیلمنامه را بهت بدهند.
آمدم بیرون و ایشان داشتند نماز میخواندند به آقای یکتاپناه گفتم میشود فیلمنامه را به من بدهید در همان موقع زنده یاد حاتمی پرده را کنار زد و گفت برایتان میفرستیم.
شب که به خانه برگشتم محمود کلاری، حمید جبلی، اکبر عبدی، عزیز ساعتی و … به من زنگ زدند و گفتند آخه این چه حرفی بود که زدی ؛ علی حاتمی فیلمنامه ندارد، می نویسد و صحنه به صحنه سناریو را درست میکند و من هم گفتم تا فیلمنامه نباشد کار نمی کنم و این تنها افسوسی است که در سینما دارم.
البته قرار بود در فیلم «جهان پهلوان تختی» زنده یاد علی حاتمی نیز بازی کنم.
تجربه همکاری با زنده یاد عباس کیارستمی
با ایشان یک بحث طولانی از زمان کانون داشتیم. همیشه به او میگفتم باید با بازیگران حرفهای کار کنید و او میگفت به دلیل تصنعی که وجود دارد این کار را انجام نمیدهد.
با همه بازیگران راحت بودم آنقدر که نمیتوانم بگویم کدام یک از دیگری بهتر است. با زنده یاد خسرو شکیبایی در بازیها بده بستان خوبی داشتیم .
پرویز پرستویی بازیگر بینظیری است زیرا برای هر نقشی که برعهده دارد انرژی زیادی میگذارد. آقایان جبلی، طهماسب، زنده یاد انتظامی همه عالی هستند.