
طنز/ یارانه ات قطع نشده که عشق و عاشقی از یادت بره!
روزنامه قانون نوشت:
وارد خانه پدربزرگ که شدم صدای مشکوکی شنیدم:«اهو اهو اهو اهو…»جلوتر که رفتم،دیدم پدربزرگم نشسته و زار زار گریه میکند و ترانه«اون که رفته دیگه هیچ وقت نمیاد»گوش میکند.
گفتم:بابا بزرگ شما هم بعله؟!
گفت:بعله.چه جور هم بعله…حالا چه خاکی به سرم کنم؟!
گفتم:مامان بزرگ هم میدونه؟!
گفت:کیه که ندونه؟!وای یادش به خیر چقدر خوب و نازنین بود چه خندههای جذابی داشت!
گفتم:پدر جان به خدا زشته.آخه از شما سن و سالی گذشته.
گفت: واسه من شعر نگو.هیچ هم زشت نیست!خیلی هم خوب بود.اصلا هر بلایی سرم میاد تقصیر تو و اون دوستاته که چشم دیدنش رو نداشتین.
گفتم:ای بابا!شکست عشقی شما چه ربطی به من داره؟!باز همه چی رو انداختین گردن من؟
گفت:عشق؟!عشق چیه دیگه؟یارانه ات رو قطع نکردن که عشق و عاشقی از یادت بره.تقصیر شماست دیگه اگه الان خودش سر کار بود که از سر لج و لجبازی هم شده یارانهها رو قطع نمیکرد.
تازه فهمیدم اون که رفته و امیدوارم دیگه هیچ وقت نیاد ،اونی نیست که تا حالا فکر میکردم.
پس گفتم:با لج و لجبازی که نمیشه مملکت رو اداره کرد.درثانی مگه ندیدی چقدر همه چی آروم شده و ما همه خوشحال.وزیرمون رو هر روز توی فیسبوک میبینیم و رئیس جمهورمون رو توی توئیتر!
پوزخندی زد و گفت:تو بچه ای شاید گول دو تا فیس پوک و گوگیتر رو بخوری اما اینها که واسه من یارانه نمیشه.وای نمیدونی با این یارانه ام چه کارها که نمیکردم.بعد هفتاد سال خونه خریدم، ماشین خریدم،پسانداز کردم،جهیزیه عمه ات رو جور کردم ،قبض آب و برقم رو پرداخت میکردم…اوهو اهو اهو اهو…
گفتم:باباجون!حالا گریه نکن شاید شما جزو دهکهای پردرآمد نبودید.
گفت:اگه بودم و خودم خبر نداشتم چی؟! برو توی اون روزنامه تون بنویس:این همه مچکریم مچکریم گفتیم آخرش این شد؟!
Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.