کنایه تند یاوری به قلعه نویی/آقای ژنرال یک شب در پادگان خوابیده؟!/خوابیده بود، قبول می کنم ژنرال است

محمود یاوری با 43 سال سابقه مربیگری، قدیمی ترین مربی تاریخ فوتبال ایران به حساب می آید.

به گزارش ستاره ها؛ این یک گفت و گوی بی پرده و صریح با محمود یاوری است، سرمربی فجر سپاسی. او که روی نیمکت 24 تیم نشسته و بیش از 700 بار در لیگ مربی بوده، حرف های جالبی می زند که گزیده ای از آن را می خوانید…
اگر سرهنگم در پادگان بوده ام
اسم مستعار را دوست ندارم. شما رسانه ها این اسم ها را می گذارید. به یکی می گوئید سردار، یکی سرلشکر، یکی ژنرال. من هم می گوئید سرهنگ. من اگر سرهنگم، حداقل در پادگان بوده ام. دوران دانشجویی ام را در انجا سپری کرده ام. یک دوره هم به من می گفتند امیر کبیر فوتبال چون هر وقت هر جا کار می کردم، شیطنت هایی می کردند که بروم. به قول معروف اعتقاد داشتند من کارهای مثبتی می کنم ولی می خواستند بهره برداری منفی کنند. 
ژنرال نگهبانی داده؟!
ضمن ارادت به ژنرال، به ایشان می گویم اگر یک شب در پادگان خوابیده باشد، من قبول دارم ژنرال است! اگر به من می گویند سرهنگ حداقل در دوران دانشجویی در پاداگان خوابیدم. اگر ژنرال یک شب در پادگان نگهبانی هم داده باشد که چه بهتر. ولی من هم نگهبانی دادم و هم شب آنجا خوابیدم!
ماجرای جدایی از تیم ملی
آقای صحابه در تیم شهربانی شاگرد من بود. ایشان بعدها شد رئیس فدراسیون فوتبال. من در ان موقع رئیس پلیس یزد بودم. یک روز از طریق یکی از دوستان تماس گرفتند و گفتند آماده ای که سرمربی تیم ملی شوی؟ من گفتم مشکلی ندارم. اگر بتوانم که کمک می کنم. بلافاصله امیریه ما را زدند. آقای صحابه گفت کمک مربی میخواهی؟ من هم اسم 12 نفر را دادم که در بین آنها گفتند، فلانی. حالا بماند که آن مربی در تیمش 12 نفر را اخراج کرده بود… یادم هست ماه مبارک رمضان بود. یک جلسه با ایشان داشتیم که به من گفت از من چه می خواهی؟ گفتم باید کمکی را که می خواهم بد، نه کمکی را که خودش دوست دارد. ایشان هم گفت من هم از شما شخصیت می خواهم…خلاصه ما رفتیم به بازی های اندونزی. با علم نه، با ایمان خورد برنده شدیم. با اینکه روزه بودیم، روز دو جلسه تمرین می کردیم. 6 بازی کردیم که خیلی مشکل بود و همه را بردیم. یادم هست همانجا سوریه را دو بار شکست دادیم که مدعی بود. حالا کاری ندارم چه اتفاق هایی در آنجا رخ داد. وقتی ما برگشتیم ایران، دبیر فدراسیون فوتبال یعنی آقای کبریایی با من جلسه ای داشت. گفت من از نظر شخصیتی به فلان بازیکن علاقه دارم. شما چه نظری روی او دارید؟ من گفتم اگر 100 بازیکن هم در لیستم باشد، بازیکن مورد نظر شما لیست. خیلی حرف زدیم. ایشان ایرادهایی گرفت من هم. گفت تو به بازیکنان سلام نمی دهی، زیاد به پر و پای بازیکنان می پیچی و از این حرف ها. ایشان گفت حالا قبل از انتخاب های بعدی تان با من مشورتی بکنید. دستم را گذاشتم پشت گوشم و رویم را کردم آنطرف و گفتم: «بله؟!» سریعا گفت از فدراسیون مشاوره بگیرید. بلند شدم گفتم آقای کبریایی، شما که در فوتبال ایران چیزی نبودید. اگر بالاتر هم بودی که هیچ چون بنده با اختیار تام آمدم. گفتم به آقای صحابه هم این را گفته بودم. من می روم بیرون، هستند مربیانی پشت همین در که هر چه بگویی، گوش بدهند. گفت بنشین تا آقای صحابه بیاید ولی من گفتم شنا نایبش هستید و رفتم. رفتم و در را هم خیلی محکم کوبیدم. همان پائین دو نفر نشسته بودند که یکی به دیگری گفت، یاوری رفت، نوبت توست!  
استقلال و پرسپولیس را دوست ندارم
هیچوقت دوست ندارم سرمربی استقلال یا پرسپولیس باشم. باور کنید تمایلی ندارم. این را جدی می گویم چون اهل حاشیه نیستم. این دو تیم منزلگاه حاشیه هاست. ولی حدود 12 سال پیش، یک بار استقلالی ها من را دعوت کردند برای مذاکره. به یکی از رستوران های شمال تهران رفتیم و یک ناهار هم خوردیم. گفتند ما از شما می خواهیم که بیایی. من گفتم اگر به درد می خورم که حتما می آیم. گفتند با فلانی چیکار کنیم که گفتم، باید کنار من باشد چون او منبع اطلاعات من از تیم است. ولی سر این مسئله توافق نکردیم چون می خواستندآن فرد نباشد. او 7 سال از کار مربیگری اش گذشته بود و من می خواستم کنارم باشد ولی قبول نکردند و به توافق نرسیدیم. اصلا عادت ندارم که به جایی بروم و بخواهم نان کسی را ببرم. من رفتم استیل آذین کسی را بیرون گذاشتم؟ یا در برق؟ من از این عادت ها ندارم. 
من نباید توصیه بشوم
اینکه می گوئید من را آقای عزیزمحمدی به هدایتی توصیه کرده، یک چیز عادی بود. اولا من که دراین تیم سرمربی نشدم بلکه مدیر فنی بودم. دوما شما الان به عنوان سردبیر روزنامه، با یک سردبیر دیگر مشاوره می کنید که من دنبال یک خبرنگار خوب هستم. این مشاوره است و ایرادی ندارد. آیا عزیزمحمدی به هدایتی زنگ زد و گفت یاوری را به استیل آذین ببرید؟ ولی این بخش از انتقادهای شما را می پذیرم که گفتید جایگاه من طوری نبود که باید توصیه شوم. من همان فجر را سوم لیگ ایران کردم. ذوب اهن را به مقام سومی رساندم. سپاهان و برق شیراز را بهترین تیم های شهرستانی کردم. 10 تیم را از خطر سقوط نجات دادم. من کارم خریدار دارد چون با عشق و صداقت کار می کنم. مشکل مالی هم ندارم که دنبال پول باشم. اگر موفق نبودم که 43 سال مربیگری نمی کردم. 
 
 
 
 
 

دیگر مطالب

Comments are closed, but trackbacks and pingbacks are open.